سلام
نوشته شده توسط : معين

سلام

نمیخوام و دوست هم ندارم که بگم که چی شد چه اتفاقاتی افتاد که اینطوری شد.

دعا کنید کاش یه اتفاق خوب بیوفته.

 نمیخوام از کسی اسم ببرم که خدایی نکرده کسی یادم بره از همتون ممنونم و مدیون همتون هستم.

منتظرم بمونید میام.میام ولی با یه دل شکسته.میام و بازم میون حضور شاد شما ...

خیلی ها درخواست عضویت و نویسندگی دادن لطفا این دوستان صبر کنند میام و تصمیم میگیرم.

۸۹/۴/۵ میتونست یکی از بهترین روزهای زندگیم باشه شبش خیلی خوشحال بودم بنا به دلایلی! ولی

ای غصه مرا دار زدی خسته نباشی

آتش به شب تار زدی خسته نباشی

ای غصه دمت گرم که در لحظه شادی

با رگ رگ من تار زدی خسته نباشی





:: بازدید از این مطلب : 374
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 12 تير 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: